اهداف افرینش



هدف از آفرینش انسان چیست؟



پاسخ





عرض سلام وتبریک به حسن توجه شما به مسائل دینی که قطعا سعادت را به همراه دارد.مسئله ای که شما مطرح کردید از چند جهت قابل بررسی است لطفا دقت بفرمایید. این پرسش ، سابقة دیرینه ای دارد و مانند برخی از مسائل فلسفی ، برای همگان مطرح است . غالب انسان ها مایلند بفهمند که هدف خلقت خودشان و یا مجموعه انسان ها چیست ؟ این پرسش برای افرادی به صورت یک عقدة لاینحل در می آید که دایره هستی را به جهان ماده منحصر می نمایند و مرگ را پایان زندگی بشر می دانند و عالمی به نام رستاخیزو سرایی به عنوان آخرت را نمی پذیرند. امّا کسانی که زندگی مادّی را برای انسان ، منزلی از منازل زندگی بشر می دانند و به دنبال این جهان به سرای دیگری معتقدند و این جهان را روزنه و پلی برای نیل به ابدیت می دانند، پاسخ به این پرسش ، آسان است و بر فرض اگر هدف از آفرینش انسان را در این جهان نتوانند بدانند، هدف از خلقت را در جهان دیگر و در زندگی ابدی ، جست وجو می کنند و می گویند: هدف خلقت انسان ، در این جهان ، آماده کردن او برای یک زندگی ابدی و جاودانی است که خود، هدف و مطلوب نهایی است .بعد از ذکر این مقدمه ، به طور اجمال به بررسی هدف آفرینش می پردازیم : برای خلقت و آفرینش ، دو هدف می توان تصور کرد:
نخست : هدف متوسط
دوم :هدف غایی و عالی
                          
با مراجعه به آیات قرآن و روایات اهل بیت : روشن می شود که هدف متوسط خلقت ، عبادت و بندگی خداست . این مطلب ، در همة پدیده های عالم ، ساری و جاری است . خداوند، درباره همه اشیای مادّی عالم می فرماید: وَ إِن مِّن شَی ْءٍ إِلآ یُسَبِّح ُ بِحَمْدِه ِ وَ لََکِن لآ تَفْقَهُون َ تَسْبِیحَهُم ْ(اسرأ، 44) همه موجودات ، تسبیح خدا می گویند. امّا شما تسبیح آنان را نمی فهمید.و دربارة انسان و جن ّ نیز می فرماید: وَ مَا خَلَقْت ُ الْجِن َّ وَ الاْنس َ إِلآ لِیَعْبُدُون ِ.(ذاریات ،56(
آفرینش انسان و جن ّ برای بندگی است . بنابراین ، از دیدگاه وحی ، همه هستی تسبیح گوی ذات اوست
[1]
امّا هدف عالی و غایی ، وصول به مبدأ نور هستی است .یعنی منتهی الیه سیر مخلوقات ، اوست :
 وَ أَن َّ إِلَی َ رَبِّکَ الْمُنتَهَی َ.(نجم ،42) انتهای سیر انسان به سوی پروردگار است : إِن َّ إِلَی َ رَبِّکَ الرُّجْعَی ََّ.(علق ،8) بازگشت همگان به سوی خداست : إِنَّا لِلَّه ِ وَ إِنَّآ إِلَیْه ِ راجِعُون .(بقره ،156) همه این آیات ، غایت سیر را روشن می کند. البته رسیدن به خدا، همان به کمال مطلق رسیدن مخلوقات است . هنگامی پدیده های هستی کمال آخِر خود را می یابند که به قرب الهی برسند. پس روشن شد هدف غایی خلقت ، به کمال رسیدن همة موجودات و رسیدن انسان به مقام قرب الهی است .
در این جا دو مطلب دیگر را نیز باید مورد توجه قرار داد:
نخست این که خدای متعال ، فیاض به تمام معناست و باران رحمت او همیشه بر بندگان می بارد و مانعی هم برای آن نمی توان تصور کرد.به دیگر سخن ، مقتضی موجود و مانع مفقود است . پس باید خلق کند. چون لازمة ذات او خلاقیت و فیاض بودن است .
دوم این که آیا خدا در آفرینش ، ذی نفع است یا نه ؟ در پاسخ باید گفت : منفعت و سود، به خلق بر می گردد.نه به خالق .یعنی خدا ذی نفع نیست . یا به عبارت دیگر، ناقص نیست که با این کار به کمال برسد. بلکه سود به مخلوق بر می گردد.
 
من نکردم خلق تا سودی کنم                   بلکه تا بر بندگان جودی کنم
به دیگر سخن : آفرینش ، احسان و فیض از جانب خدا نسبت به مخلوقات است و چنین آفرینشی حُسن ذاتی دارد و قیام به انجام دادن فعلی که ذاتاً پسندیده است ، جز این که خودفعل زیبا باشد، به چیز دیگری نیاز ندارد. بنابراین اگر کسی بپرسد: چرا خالق منّان ، دست به چنین کار پسندیدة با لذات زده است ؟ در پاسخ باید گفت : خداوند که فیّاض علی الاطلاق است ، (با توجه به این که می توانست موجودی را خلق کرده ، به کمال برساند) اگر چنین نمی کرد، جای پرسش و ایراد بر او بود.
ممکن است این پرسش نیز در ذهن انسان مطرح شود که مگر خداوند نیازمند پرستش بندگان است ؟
در پاسخ می گوییم : همان طور که می دانید، هدف از فعل ، در خداوند متعال و انسان ها متفاوت است . هدف در افعال انسان عبارت است از فایده ای که هنگام فعل ، انسان در نظر می گیرد و برای رسیدن به آن تلاش می کند. یعنی هدف انسان از فعالیت هایش دفع کمبودها و نیازمندی های خودش می باشد. امّا درباره خداوند نمی توان گفت : هدف از فعل او تأمین نیازمندی ها و رفع نواقص است . زیرا خدای متعال به چیزی نیاز ندارد تا برای تأمین آن کاری انجام دهد. او کمال مطلق است و هر کس هر چه دارد و هر بهره ای که از هستی داشته باشد، از او گرفته است و در ذات خود فاقد چیزی نیست تا با انجام دادن کاری کامل شود بلکه هدف از افعال خداوند، تناسب با ذات الهی داشتن یا رفع نیاز بندگان است . عبادت هم جزو اهداف آفرینش است و از اهداف متوسط برای رسیدن به کمال نهایی و غایی می باشد و فایده عبادت ، تنها عاید بنده می شود و او را پرورش داده ، از نقص به کمال می برد و در عبادت بنده هیچ فایده ای برای خداوند متصور نیست . بنابراین ، همان طور که اشاره شد، هدف غایی از آفرینش انسان ، تکامل و وصول به رحمت الهی است و افرادی می توانند از این رحمت و فیض الهی استفاده کنند که به نهایت درجة تکامل رسیده باشند. از این رو، اثر تکامل ، آرامش در سایه سار رحمت الهی است :
وَ لاَ یزَالُون َ مُخْتَلِفِین َ  إِلآ مَن رَّحِم َ رَبُّکَ وَ لِذَ َلِکَ خَلَقَهُم ْ; (هود، 118 و 119)
 آنان همواره در اختلافند. مگر آن چه پروردگارت رحم کند و برای همین ]رحمت [ آنان را آفرید.چنان که مولای متقیان می فرماید: بی گمان ، خدای سبحان دنیا را مقدمه ای برای زندگی پس از آن قرار داده است و آن را برای مردم ، بوتة آزمونی شمرده است تا هر آن که را نیکوکارتر است ، باز شناسد. این است که ما برای دنیا آفریده نشده ایم و مأموریت مان تلاش در جهت آن نیست . بلکه برای آزمایش در دنیا نهاده شده ایم
[2]
در پایان ، مناسب است به هدف نهایی در کارهای انسان نیز اشاره ای کنیم : از ویژگی های هدف نهایی این است که هر چه باشد، چون و چرا نمی پذیرد.توضیح این که : اگر از دانش آموزی بپرسیم : برای چه درس می خوانی ؟ می گوید: برای این که به دانشگاه راه یابم . باز اگر پرسش کنیم : دانشگاه را برای چه می خواهی ؟ می گوید: برای این که دکتر یا مهندس شوم . می گوییم : مدرک برای چه می خواهی ؟ می گوید: برای این که فعالیت مثبتی انجام دهم و درآمد
[1] خوبی داشته باشم . باز اگر بپرسیم : درآمد خوب را برای چه می خواهی ؟ می گوید: برای این که زندگی آبرومند و مرفهی داشته باشم . سرانجام می پرسیم : زندگی مرفه و آبرومند برای چه می خواهی ؟ در این جا می بینیم ، لحن سخن او عوض می شود و می گوید: خوب برای این که زندگی مرفه و آبرومندی داشته باشم ; یعنی همان پاسخ سابق را تکرار می کند و این پاسخ نهایی او به شمار می رود. دلیل آن هم این است که او همواره بر پاسخ پایانی خویش تأکید خواهد کرد. در این جا هم وقتی گفته می شود: هدف از آفرینش چیست ؟ می گوییم : برای تکامل انسان و دریافت رحمت خدا. اگر پرسیده شود: تکامل و قرب پروردگار برای چه منظوری است ؟ می گوییم : برای قرب به پروردگار! یعنی این هدف نهایی است و همه چیز را برای تکامل و قرب می خواهیم ; امّا قرب و دریافت ِ رحمت ، ذاتاً ارزشمند است و ماورای آن خوبی دیگری نیست [3]
ب ) دنیا راه است . راه نمی تواند هدف باشد. اگر هدف از آفرینش تنها زندگی در این جهان باشد، لازم می آید که جهان آخرت وجود نداشته باشد، نیکان پاداش داده نشوند و بدان به کیفر کردارشان نرسند، چون در دنیا نمی توان به طور کامل ، پاداش نیکان و کیفر بدان را داد. 
 


هدف آفرینش





یکی از مسائل مهم در
فلسفه الهی و کلام مسأله هدف آفرینش است که مورد بحث‌ها و اختلاف نظرهایی واقع شده است از یک سوی بعضی از صاحب‌نظران هدف و علت غائی در افعال الهی را انکار کرده‌اند و از سوی دیگر کسانی هدف الهی را سود رساندن به مخلوقات شمرده‌اند و گروه سومی قائل به وحدت علت فاعلی و علت غائی در مجردات شده‌اند.

در این نوشتار نخست مفهوم هدف و
اصطلاحات فلسفی مشابه آن را بیان می‌کنیم و سپس به ذکر مقدماتی که برای توضیح مسأله و رفع شبهات آن مفید است، می‌پردازیم و سرانجام معنای صحیح هدف‌داری الهی را بیان خواهیم کرد.


هدف و علت غائی



هدف که در
لغت بمعنای نشانه تیر است در محاورات عرفی به نتیجه کار اختیاری گفته می‌شود که فاعل مختار از آغاز در نظر می‌گیرد و کار را برای رسیدن به آن انجام می‌دهد به طوری که اگر نتیجه کار منظور نباشد کار انجام نمی‌گیرد.

نتیجه کار از آن جهت که منتهی الیه آن است غایت و از آن جهت که از آغاز مورد نظر و قصد فاعل بوده است هدف و
غرض و از آن جهت که مطلوبیت آن موجب تعلق اراده فاعل به انجام کار شده است علت غائی نامیده می‌شود ولی آنچه در حقیقت مؤثر در انجام کار می‌باشد علم و حب به نتیجه است نه وجود خارجی آن بلکه نتیجه خارجی معلول کار است و نه علت آن.

← معنای واژه غایت


واژه غایت معمولا بمعنای منتهی الیه حرکت بکار می‌رود و نسبت بین موارد آن با موارد هدف عموم و خصوص من وجه است زیرا از یک سوی در حرکات طبیعی نمی‌توان هدفی را برای فاعل طبیعی آنها در نظر گرفت ولی مفهوم غایت بر منتهی الیه آن صادق است و از سوی دیگر در کارهای ایجادی که حرکتی در کار نیست هدف و علت غائی صدق می‌کند اما غایت بمعنای منتهی الیه حرکت جا ندارد ولی گاهی غایت بمعنای علت غائی بکار می‌رود و در اینجاست که باید دقت کرد که بین دو معنای آن خلط نگردد و احکام یکی به دیگری نسبت داده نشود.
رابطه بین فاعل وفعل و نتیجه آن موضوع بحثهای فلسفی متعددی واقع شده است که بخشی از آنها را در مقاله علت غایی» بیان کردیم و اینک به بیان برخی از مطالبی که ارتباط با موضوع بحث فعلی دارد و برای تبیین معنای صحیح هدف الهی از آفرینش مفید است می‌پردازیم.

یادآوری چند نکته

[ویرایش]

در اینجا به یادآوری چند نکته اشاره می‌کنیم:

← افعال اختیاری انسان


کارهای اختیاری انسان معمولا به این صورت انجام می‌گیرد که نخست تصوری از کار و نتیجه آن پدید می‌آید و مقدمیت کار برای حصول نتیجه و فائده مترتب بر آن مورد تصدیق قرار می‌گیرد سپس شوق به خیر و کمال و فایده‌ای که مترتب بر کار می‌شود در نفس حاصل و در پرتو آن شوق به خود کار پدید می‌آید و در صورت فراهم بودن شرایط و نبودن موانع شخص تصمیم بر انجام کار می‌گیرد و در حقیقت عامل اصلی و محرک واقعی برای انجام دادن کار شوق به فایده آن است و از این‌روی باید علت غائی را همان شوق بحساب آورد و متعلق آن مجازا و بالعرض علت غائی نامیده می‌شود.

ولی نباید تصور کرد که این فرایند در هر کار اختیاری ضرورت دارد به طوری که اگر فاعلی فاقد
علم حصولی و شوق نفسانی بود کارش اختیاری نباشد یا علت غائی نداشته باشد بلکه آنچه در هر کار اختیاری ضرورت دارد مطلق علم و حب است‌ خواه علم حضوری باشد یا حصولی و خواه شوق زائد بر ذات باشد یا حبی که عین ذات است.
بنابر این علت غائی در مجردات تام همان حب به ذات خودشان است که بالتبع به آثار ذات نیز تعلق می‌گیرد حبی که عین ذات فاعل است. و از اینروی در چنین مواردی مصداق علت فاعلی و علت غائی ذات فاعل خواهد بود.

← اصالت مطلوبیت هدف


چنانکه اشاره شد مطلوبیت فعل تابع مطلوبیت ‌خیر و کمالی است که بر آن مترتب می‌شود و از این‌روی مطلوبیت هدف نسبت به مطلوبیت فعل از اصالت برخوردار است و مطلوبیت فعل فرعی و تبعی خواهد بود.
اما هدفی که از انجام کاری در نظر گرفته می‌شود ممکن است‌ خودش مقدمه‌ای برای رسیدن به هدف بالاتری باشد و مطلوبیت آن هم در شعاع مطلوبیت چیز دیگری شکل بگیرد ولی سرانجام هر فاعلی هدف نهائی و اصیلی خواهد داشت که اهداف متوسط و قریب و مقدمات و وسایل در پرتو آن مطلوبیت می‌یابند.
به هر حال مطلوبیت فعل فرعی و تبعی است اما اصالت در اهداف بستگی به نظر و
نیت و انگیزه فاعل دارد به طوری که ممکن است هدف معین برای یک فاعل هدف متوسط و برای فاعل دیگری هدف نهائی و اصیل باشد.
مطلوبیت اصلی هدف و مطلوبیت فرعی فعل و وسیله در نفوس بصورت شوق ظاهر می‌گردد و متعلق آن کمال مفقودی است که در اثر فعل تحقق می‌یابد اما در مجردات تام که همه کمالات ممکن الحصول برای آنها بالفعل موجود است خیر و کمال مفقودی متصور نیست که بوسیله فعل حاصل شود و در واقع حب به کمال موجود است که بالتبع به آثار آن تعلق می‌گیرد و موجب افاضه آن آثار یعنی انجام فعل ایجادی می‌شود پس مطلوبیت فعل مجردات هم فرعی و تبعی است اما تابع کمال موجود است نه تابع مطلوبیت کمال مفقود.

← آثار افعال انسان


کارهایی که انسان انجام می‌دهد ممکن است آثار متعددی داشته باشد که همه آنها مورد توجه او قرار نگیرند و یا انگیزه‌ای برای دست‌یافتن به آنها نداشته باشد و از این‌روی معمولا کار را برای رسیدن به یکی از آثار و نتایج انجام می‌دهد هر چند ممکن است کاری را برای چند هدف هم عرض نیز انجام دهد.

اما در مورد مجرد تام همه آثار خیری که بر کاری مترتب می‌شود مورد نظر و مطلوب اوست و هر چند مطلوبیت همه آنها تابع مطلوبیت کمال موجود در خود اوست ولی ممکن است در میان مطلوب‌های بالتبع رابطه اصالت و تبعیت نسبی برقرار باشد مثلا هر چند وجود جهان و وجود انسان از آن جهت که پرتوی از کمال الهی هستند برای خدای متعال مطلوب بالتبع می‌باشند اما چون انسان از کمالات بیشتر و بالاتری برخوردار است و پیدایش جهان مقدمه‌ای برای پیدایش وی می‌باشد از اینروی می‌توان برای انسان مطلوبیت اصیلی نسبت به مطلوبیت جهان در نظر گرفت.

هدف‌داری خداوند



با توجه به نکاتی که بیان شد روشن می‌شود که وجود علت غائی برای هر کار اختیاری ضرورت دارد خواه کار ایجادی باشد یا اعدادی و خواه کار دفعی باشد یا تدریجی و خواه فاعلیت
فاعل بالقصد باشد یا بالرضا یا بالعنایه یا بالتجلی.
و علت غائی در حقیقت امری است در ذات فاعل نه نتیجه خارجی کار و اطلاق علت غائی بر نتیجه خارجی اطلاقی مجازی و بالعرض است بلحاظ اینکه
محبت‌ یا رضایت‌ یا شوق فاعل به حصول آن تعلق می‌گیرد و غایت بودن نتیجه خارجی برای کارهای اعدادی و تدریجی بمعنای منتهی الیه حرکت ارتباطی با علت غائی ندارد و غایت بالذات حرکت غیر از علت غائی بالذات است دقت‌ شود.

بنابر این افعال الهی هم از آن جهت که اختیاری هستند دارای علت غائی می‌باشند و منزه بودن ساحت الهی از علوم حصولی و شوق نفسانی مستم نفی علت غائی از ذات او نیست چنان‌که مستم نفی
علم و حب از ذات مقدسش نمی‌باشد.
به دیگر سخن نفی داعی و علت غائی زائد بر
ذات از مجردات تام و فاعل‌های بالعنایه و بالرضا و بالتجلی بمعنای نفی مطلق هدف از ایشان و اختصاص دادن هدف به فاعل‌های بالقصد نیست و همچنان‌که عقل مفاهیمی را که از صفات کمالیه مخلوقات می‌گیرد با تجرید از محدودیت‌ها و لوازم مادی و امکانی بعنوان صفات ثبوتیه به خدای متعال نسبت می‌دهد.
همچنین حب به خیر و کمال را بعد از تجرید از جهات نقص و امکان برای ذات الهی اثبات می‌کند و آن را علت غائی برای افعالش می‌شمارد و چون همه
صفات ذاتیه الهی عین ذات مقدسش می‌باشند این صفت هم که علت غائی آفرینش و منشا اراده فعلیه بشمار می‌رود عین ذات وی می‌باشد و در نتیجه علت فاعلی و علت غائی برای افعال الهی همان ذات مقدس او خواهد بود.

تعلقات علم و حب الهی



همانگونه که
علم الهی بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به مخلوقاتش که جلوه‌هایی از وجود او هستند با اختلاف مراتب و درجاتشان تعلق می‌گیرد حب الهی هم بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به خیر و کمال مخلوقاتش تعلق می‌گیرد و در میان خود آنها هم اصالت و تبعیت نسبی در محبوبیت و مطلوبیت وجود دارد یعنی حب الهی به مخلوقات در درجه اول به کامل‌ترین آنها که نخستین مخلوق است تعلق می‌گیرد و سپس به سایر مخلوقات الاکمل فالاکمل و حتی در میان مادیات و جسمانیات که تشکیک خاصی ندارند می‌توان وجود کامل‌تر را هدف برای آفرینش ناقص‌تر شمرد و بالعکس جمادات را مقدمه‌ای برای پیدایش نباتات و نباتات را مقدمه‌ای برای پیدایش حیوانات و همه را مقدمه‌ای برای پیدایش انسان به حساب آورد خلق لکم ما فی الارض جمیعا»

و سرانجام حب به انسان کامل را علت غائی برای آفرینش جهان مادی دانست و به این معنی می‌توان گفت که خدای متعال جهان مادی را برای تکامل موجودات جسمانی و رسیدن آنها به خیر و کمال واقعی خودشان آفریده است زیرا هر موجودی که دارای مراحل مختلفی از کمال و نقص است کامل‌ترین مرحله آن اصالت نسبی در محبوبیت و مطلوبیت‌ خواهد داشت ولی لازمه آن این نیست که موجودات ناقص‌تر یا مراحل ناقص‌تر از وجود یک موجود هیچ مرتبه‌ای از مطلوبیت را نداشته باشند.

اهداف طولی



به همین منوال می‌توان اهدافی طولی برای آفرینش نوع انسان در نظر گرفت‌ یعنی هدف نهائی رسیدن به آخرین مراتب کمال و
قرب الهی و بهره‌مندی از عالی‌ترین و پایدارترین فیض و رحمت و رضوان ابدی است و هدف متوسط تحقق عبادت و اطاعت از خدای متعال است که وسیله‌ای برای رسیدن به آن مقام عالی و هدف نهائی محسوب می‌شود و هدف قریب فراهم شدن زمینه‌های مادی و اجتماعی و تحقق شناخت‌های لازم برای انتخاب آزادانه راه راست زندگی و گسترش خداپرستی در جامعه است.
از اینروی در
قرآن کریم بعد از تاکید بر اینکه آفرینش جهان و انسان باطل و بیهوده نیست و دارای هدف حکیمانه می‌باشد. از یک سوی هدف از آفرینش جهان را فراهم شدن زمینه آزمایش و انتخاب آزاد برای انسان معرفی کرده است و از سوی دیگر هدف از آفرینش انسان را پرستش خدای متعال قلمداد نموده و سرانجام هدف نهائی را جوار رحمت الهی و بهره‌مندی از فوز و فلاح و سعادت ابدی دانسته است.

نتیجه‌گیری


با توجه به آنچه گفته شد می‌توان راه جمعی بین اقوال سه‌گانه یاد شده در نظر گرفت‌ یعنی منظور کسانی که علت غائی را فقط ذات مقدس الهی دانسته‌اند این است که مطلوب ذاتی و بالاصاله برای خدای متعال چیزی جز ذات مقدسش که خیر مطلق و دارای کمالات بی‌نهایت است نمی‌باشد و منظور کسانی که علت غائی را از افعال الهی نفی کرده‌اند این است که داعی زائد بر ذات ندارد و فاعلیت وی از قبیل فاعلیت بالقصد نیست و منظور کسانی که علت غائی و هدف از آفرینش را سود رساندن به مخلوقات یا به کمال رسیدن آنها قلمداد کرده‌اند این است که خواسته‌اند هدف فرعی و تبعی را بیان کنند و حاصل آنکه برای هر یک از دو قول دیگر می‌توان تاویل صحیحی در نظر گرفت که منافاتی با قول مورد قبول نداشته باشد.

نکته‌ای را که باید در پایان این مقاله خاطرنشان کنیم این است که در مباحث
اراده و حکمت و هدف آفرینش تکیه بر جهت ‌خیر و کمال مخلوقات بود و از این جهت ‌سؤالی پدید می‌آید که شرور و نقایص آنها را چگونه باید توجیه کرد؟ پاسخ این سؤال در مقاله خیر و شر در جهان» داده خواهد شد.

پانویس


 

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.



هدف از افرینش انسان و جهان چیست؟



 ا . غالب انسان ها مایلند بفهمند که هدف خلقت خودشان و یا مجموعه انسان ها چیست ؟ این پرسش برای افرادی به صورت یک عقدة لاینحل در می آید که دایره هستی را به جهان ماده منحصر می نمایند و مرگ را پایان زندگی بشر می دانند و عالمی به نام رستاخیزو سرایی به عنوان آخرت را نمی پذیرند. امّا کسانی که زندگی مادّی را برای انسان ، منزلی از منازل زندگی بشر می دانند و به دنبال این جهان به سرای دیگری معتقدند و این جهان را روزنه و پلی برای نیل به ابدیت می دانند، پاسخ به این پرسش ، آسان است و بر فرض اگر هدف از آفرینش انسان را در این جهان نتوانند بدانند، هدف از خلقت را در جهان دیگر و در زندگی ابدی ، جست وجو می کنند و می گویند: هدف خلقت انسان ، در این جهان ، آماده کردن او برای یک زندگی ابدی و جاودانی است که خود، هدف و مطلوب نهایی است .بعد از ذکر این مقدمه ، به طور اجمال به بررسی هدف آفرینش می پردازیم : برای خلقت و آفرینش ، دو هدف می توان تصور کرد:
نخست : هدف متوسط
دوم :هدف غایی و عالی
                          
با مراجعه به آیات قرآن و روایات اهل بیت : روشن می شود که هدف متوسط خلقت ، عبادت و بندگی خداست . این مطلب ، در همة پدیده های عالم ، ساری و جاری است . خداوند، درباره همه اشیای مادّی عالم می فرماید: وَ إِن مِّن شَی ْءٍ إِلآ یُسَبِّح ُ بِحَمْدِه ِ وَ لََکِن لآ تَفْقَهُون َ تَسْبِیحَهُم ْ(اسرأ، 44) همه موجودات ، تسبیح خدا می گویند. امّا شما تسبیح آنان را نمی فهمید.و دربارة انسان و جن ّ نیز می فرماید: وَ مَا خَلَقْت ُ الْجِن َّ وَ الاْنس َ إِلآ لِیَعْبُدُون ِ.(ذاریات ،56(
آفرینش انسان و جن ّ برای بندگی است . بنابراین ، از دیدگاه وحی ، همه هستی تسبیح گوی ذات اوست
[1]
امّا هدف عالی و غایی ، وصول به مبدأ نور هستی است .یعنی منتهی الیه سیر مخلوقات ، اوست :
 وَ أَن َّ إِلَی َ رَبِّکَ الْمُنتَهَی َ.(نجم ،42) انتهای سیر انسان به سوی پروردگار است : إِن َّ إِلَی َ رَبِّکَ الرُّجْعَی ََّ.(علق ،8) بازگشت همگان به سوی خداست : إِنَّا لِلَّه ِ وَ إِنَّآ إِلَیْه ِ راجِعُون .(بقره ،156) همه این آیات ، غایت سیر را روشن می کند. البته رسیدن به خدا، همان به کمال مطلق رسیدن مخلوقات است . هنگامی پدیده های هستی کمال آخِر خود را می یابند که به قرب الهی برسند. پس روشن شد هدف غایی خلقت ، به کمال رسیدن همة موجودات و رسیدن انسان به مقام قرب الهی است .
در این جا دو مطلب دیگر را نیز باید مورد توجه قرار داد:
نخست این که خدای متعال ، فیاض به تمام معناست و باران رحمت او همیشه بر بندگان می بارد و مانعی هم برای آن نمی توان تصور کرد.به دیگر سخن ، مقتضی موجود و مانع مفقود است . پس باید خلق کند. چون لازمة ذات او خلاقیت و فیاض بودن است .
دوم این که آیا خدا در آفرینش ، ذی نفع است یا نه ؟ در پاسخ باید گفت : منفعت و سود، به خلق بر می گردد.نه به خالق .یعنی خدا ذی نفع نیست . یا به عبارت دیگر، ناقص نیست که با این کار به کمال برسد. بلکه سود به مخلوق بر می گردد.
 
من نکردم خلق تا سودی کنم                   بلکه تا بر بندگان جودی کنم
به دیگر سخن : آفرینش ، احسان و فیض از جانب خدا نسبت به مخلوقات است و چنین آفرینشی حُسن ذاتی دارد و قیام به انجام دادن فعلی که ذاتاً پسندیده است ، جز این که خودفعل زیبا باشد، به چیز دیگری نیاز ندارد. بنابراین اگر کسی بپرسد: چرا خالق منّان ، دست به چنین کار پسندیدة با لذات زده است ؟ در پاسخ باید گفت : خداوند که فیّاض علی الاطلاق است ، (با توجه به این که می توانست موجودی را خلق کرده ، به کمال برساند) اگر چنین نمی کرد، جای پرسش و ایراد بر او بود.
ممکن است این پرسش نیز در ذهن انسان مطرح شود که مگر خداوند نیازمند پرستش بندگان است ؟
در پاسخ می گوییم : همان طور که می دانید، هدف از فعل ، در خداوند متعال و انسان ها متفاوت است . هدف در افعال انسان عبارت است از فایده ای که هنگام فعل ، انسان در نظر می گیرد و برای رسیدن به آن تلاش می کند. یعنی هدف انسان از فعالیت هایش دفع کمبودها و نیازمندی های خودش می باشد. امّا درباره خداوند نمی توان گفت : هدف از فعل او تأمین نیازمندی ها و رفع نواقص است . زیرا خدای متعال به چیزی نیاز ندارد تا برای تأمین آن کاری انجام دهد. او کمال مطلق است و هر کس هر چه دارد و هر بهره ای که از هستی داشته باشد، از او گرفته است و در ذات خود فاقد چیزی نیست تا با انجام دادن کاری کامل شود بلکه هدف از افعال خداوند، تناسب با ذات الهی داشتن یا رفع نیاز بندگان است . عبادت هم جزو اهداف آفرینش است و از اهداف متوسط برای رسیدن به کمال نهایی و غایی می باشد و فایده عبادت ، تنها عاید بنده می شود و او را پرورش داده ، از نقص به کمال می برد و در عبادت بنده هیچ فایده ای برای خداوند متصور نیست . بنابراین ، همان طور که اشاره شد، هدف غایی از آفرینش انسان ، تکامل و وصول به رحمت الهی است و افرادی می توانند از این رحمت و فیض الهی استفاده کنند که به نهایت درجة تکامل رسیده باشند. از این رو، اثر تکامل ، آرامش در سایه سار رحمت الهی است :
وَ لاَ یزَالُون َ مُخْتَلِفِین َ  إِلآ مَن رَّحِم َ رَبُّکَ وَ لِذَ َلِکَ خَلَقَهُم ْ; (هود، 118 و 119)
 آنان همواره در اختلافند. مگر آن چه پروردگارت رحم کند و برای همین ]رحمت [ آنان را آفرید.چنان که مولای متقیان می فرماید: بی گمان ، خدای سبحان دنیا را مقدمه ای برای زندگی پس از آن قرار داده است و آن را برای مردم ، بوتة آزمونی شمرده است تا هر آن که را نیکوکارتر است ، باز شناسد. این است که ما برای دنیا آفریده نشده ایم و مأموریت مان تلاش در جهت آن نیست . بلکه برای آزمایش در دنیا نهاده شده ایم
[2]
در پایان ، مناسب است به هدف نهایی در کارهای انسان نیز اشاره ای کنیم : از ویژگی های هدف نهایی این است که هر چه باشد، چون و چرا نمی پذیرد.توضیح این که : اگر از دانش آموزی بپرسیم : برای چه درس می خوانی ؟ می گوید: برای این که به دانشگاه راه یابم . باز اگر پرسش کنیم : دانشگاه را برای چه می خواهی ؟ می گوید: برای این که دکتر یا مهندس شوم . می گوییم : مدرک برای چه می خواهی ؟ می گوید: برای این که فعالیت مثبتی انجام دهم و درآمد
[1] خوبی داشته باشم . باز اگر بپرسیم : درآمد خوب را برای چه می خواهی ؟ می گوید: برای این که زندگی آبرومند و مرفهی داشته باشم . سرانجام می پرسیم : زندگی مرفه و آبرومند برای چه می خواهی ؟ در این جا می بینیم ، لحن سخن او عوض می شود و می گوید: خوب برای این که زندگی مرفه و آبرومندی داشته باشم ; یعنی همان پاسخ سابق را تکرار می کند و این پاسخ نهایی او به شمار می رود. دلیل آن هم این است که او همواره بر پاسخ پایانی خویش تأکید خواهد کرد. در این جا هم وقتی گفته می شود: هدف از آفرینش چیست ؟ می گوییم : برای تکامل انسان و دریافت رحمت خدا. اگر پرسیده شود: تکامل و قرب پروردگار برای چه منظوری است ؟ می گوییم : برای قرب به پروردگار! یعنی این هدف نهایی است و همه چیز را برای تکامل و قرب می خواهیم ; امّا قرب و دریافت ِ رحمت ، ذاتاً ارزشمند است و ماورای آن خوبی دیگری نیست [3]
ب ) دنیا راه است . راه نمی تواند هدف باشد. اگر هدف از آفرینش تنها زندگی در این جهان باشد، لازم می آید که جهان آخرت وجود نداشته باشد، نیکان پاداش داده نشوند و بدان به کیفر کردارشان نرسند، چون در دنیا نمی توان به طور کامل ، پاداش نیکان و کیفر بدان را داد. 
 


هدف آفرینش





یکی از مسائل مهم در
فلسفه الهی و کلام مسأله هدف آفرینش است که مورد بحث‌ها و اختلاف نظرهایی واقع شده است از یک سوی بعضی از صاحب‌نظران هدف و علت غائی در افعال الهی را انکار کرده‌اند و از سوی دیگر کسانی هدف الهی را سود رساندن به مخلوقات شمرده‌اند و گروه سومی قائل به وحدت علت فاعلی و علت غائی در مجردات شده‌اند.

در این نوشتار نخست مفهوم هدف و
اصطلاحات فلسفی مشابه آن را بیان می‌کنیم و سپس به ذکر مقدماتی که برای توضیح مسأله و رفع شبهات آن مفید است، می‌پردازیم و سرانجام معنای صحیح هدف‌داری الهی را بیان خواهیم کرد.


هدف و علت غائی



هدف که در
لغت بمعنای نشانه تیر است در محاورات عرفی به نتیجه کار اختیاری گفته می‌شود که فاعل مختار از آغاز در نظر می‌گیرد و کار را برای رسیدن به آن انجام می‌دهد به طوری که اگر نتیجه کار منظور نباشد کار انجام نمی‌گیرد.

نتیجه کار از آن جهت که منتهی الیه آن است غایت و از آن جهت که از آغاز مورد نظر و قصد فاعل بوده است هدف و
غرض و از آن جهت که مطلوبیت آن موجب تعلق اراده فاعل به انجام کار شده است علت غائی نامیده می‌شود ولی آنچه در حقیقت مؤثر در انجام کار می‌باشد علم و حب به نتیجه است نه وجود خارجی آن بلکه نتیجه خارجی معلول کار است و نه علت آن.

← معنای واژه غایت


واژه غایت معمولا بمعنای منتهی الیه حرکت بکار می‌رود و نسبت بین موارد آن با موارد هدف عموم و خصوص من وجه است زیرا از یک سوی در حرکات طبیعی نمی‌توان هدفی را برای فاعل طبیعی آنها در نظر گرفت ولی مفهوم غایت بر منتهی الیه آن صادق است و از سوی دیگر در کارهای ایجادی که حرکتی در کار نیست هدف و علت غائی صدق می‌کند اما غایت بمعنای منتهی الیه حرکت جا ندارد ولی گاهی غایت بمعنای علت غائی بکار می‌رود و در اینجاست که باید دقت کرد که بین دو معنای آن خلط نگردد و احکام یکی به دیگری نسبت داده نشود.
رابطه بین فاعل وفعل و نتیجه آن موضوع بحثهای فلسفی متعددی واقع شده است که بخشی از آنها را در مقاله علت غایی» بیان کردیم و اینک به بیان برخی از مطالبی که ارتباط با موضوع بحث فعلی دارد و برای تبیین معنای صحیح هدف الهی از آفرینش مفید است می‌پردازیم.

یادآوری چند نکته

[ویرایش]

در اینجا به یادآوری چند نکته اشاره می‌کنیم:

← افعال اختیاری انسان


کارهای اختیاری انسان معمولا به این صورت انجام می‌گیرد که نخست تصوری از کار و نتیجه آن پدید می‌آید و مقدمیت کار برای حصول نتیجه و فائده مترتب بر آن مورد تصدیق قرار می‌گیرد سپس شوق به خیر و کمال و فایده‌ای که مترتب بر کار می‌شود در نفس حاصل و در پرتو آن شوق به خود کار پدید می‌آید و در صورت فراهم بودن شرایط و نبودن موانع شخص تصمیم بر انجام کار می‌گیرد و در حقیقت عامل اصلی و محرک واقعی برای انجام دادن کار شوق به فایده آن است و از این‌روی باید علت غائی را همان شوق بحساب آورد و متعلق آن مجازا و بالعرض علت غائی نامیده می‌شود.

ولی نباید تصور کرد که این فرایند در هر کار اختیاری ضرورت دارد به طوری که اگر فاعلی فاقد
علم حصولی و شوق نفسانی بود کارش اختیاری نباشد یا علت غائی نداشته باشد بلکه آنچه در هر کار اختیاری ضرورت دارد مطلق علم و حب است‌ خواه علم حضوری باشد یا حصولی و خواه شوق زائد بر ذات باشد یا حبی که عین ذات است.
بنابر این علت غائی در مجردات تام همان حب به ذات خودشان است که بالتبع به آثار ذات نیز تعلق می‌گیرد حبی که عین ذات فاعل است. و از اینروی در چنین مواردی مصداق علت فاعلی و علت غائی ذات فاعل خواهد بود.

← اصالت مطلوبیت هدف


چنانکه اشاره شد مطلوبیت فعل تابع مطلوبیت ‌خیر و کمالی است که بر آن مترتب می‌شود و از این‌روی مطلوبیت هدف نسبت به مطلوبیت فعل از اصالت برخوردار است و مطلوبیت فعل فرعی و تبعی خواهد بود.
اما هدفی که از انجام کاری در نظر گرفته می‌شود ممکن است‌ خودش مقدمه‌ای برای رسیدن به هدف بالاتری باشد و مطلوبیت آن هم در شعاع مطلوبیت چیز دیگری شکل بگیرد ولی سرانجام هر فاعلی هدف نهائی و اصیلی خواهد داشت که اهداف متوسط و قریب و مقدمات و وسایل در پرتو آن مطلوبیت می‌یابند.
به هر حال مطلوبیت فعل فرعی و تبعی است اما اصالت در اهداف بستگی به نظر و
نیت و انگیزه فاعل دارد به طوری که ممکن است هدف معین برای یک فاعل هدف متوسط و برای فاعل دیگری هدف نهائی و اصیل باشد.
مطلوبیت اصلی هدف و مطلوبیت فرعی فعل و وسیله در نفوس بصورت شوق ظاهر می‌گردد و متعلق آن کمال مفقودی است که در اثر فعل تحقق می‌یابد اما در مجردات تام که همه کمالات ممکن الحصول برای آنها بالفعل موجود است خیر و کمال مفقودی متصور نیست که بوسیله فعل حاصل شود و در واقع حب به کمال موجود است که بالتبع به آثار آن تعلق می‌گیرد و موجب افاضه آن آثار یعنی انجام فعل ایجادی می‌شود پس مطلوبیت فعل مجردات هم فرعی و تبعی است اما تابع کمال موجود است نه تابع مطلوبیت کمال مفقود.

← آثار افعال انسان


کارهایی که انسان انجام می‌دهد ممکن است آثار متعددی داشته باشد که همه آنها مورد توجه او قرار نگیرند و یا انگیزه‌ای برای دست‌یافتن به آنها نداشته باشد و از این‌روی معمولا کار را برای رسیدن به یکی از آثار و نتایج انجام می‌دهد هر چند ممکن است کاری را برای چند هدف هم عرض نیز انجام دهد.

اما در مورد مجرد تام همه آثار خیری که بر کاری مترتب می‌شود مورد نظر و مطلوب اوست و هر چند مطلوبیت همه آنها تابع مطلوبیت کمال موجود در خود اوست ولی ممکن است در میان مطلوب‌های بالتبع رابطه اصالت و تبعیت نسبی برقرار باشد مثلا هر چند وجود جهان و وجود انسان از آن جهت که پرتوی از کمال الهی هستند برای خدای متعال مطلوب بالتبع می‌باشند اما چون انسان از کمالات بیشتر و بالاتری برخوردار است و پیدایش جهان مقدمه‌ای برای پیدایش وی می‌باشد از اینروی می‌توان برای انسان مطلوبیت اصیلی نسبت به مطلوبیت جهان در نظر گرفت.

هدف‌داری خداوند



با توجه به نکاتی که بیان شد روشن می‌شود که وجود علت غائی برای هر کار اختیاری ضرورت دارد خواه کار ایجادی باشد یا اعدادی و خواه کار دفعی باشد یا تدریجی و خواه فاعلیت
فاعل بالقصد باشد یا بالرضا یا بالعنایه یا بالتجلی.
و علت غائی در حقیقت امری است در ذات فاعل نه نتیجه خارجی کار و اطلاق علت غائی بر نتیجه خارجی اطلاقی مجازی و بالعرض است بلحاظ اینکه
محبت‌ یا رضایت‌ یا شوق فاعل به حصول آن تعلق می‌گیرد و غایت بودن نتیجه خارجی برای کارهای اعدادی و تدریجی بمعنای منتهی الیه حرکت ارتباطی با علت غائی ندارد و غایت بالذات حرکت غیر از علت غائی بالذات است دقت‌ شود.

بنابر این افعال الهی هم از آن جهت که اختیاری هستند دارای علت غائی می‌باشند و منزه بودن ساحت الهی از علوم حصولی و شوق نفسانی مستم نفی علت غائی از ذات او نیست چنان‌که مستم نفی
علم و حب از ذات مقدسش نمی‌باشد.
به دیگر سخن نفی داعی و علت غائی زائد بر
ذات از مجردات تام و فاعل‌های بالعنایه و بالرضا و بالتجلی بمعنای نفی مطلق هدف از ایشان و اختصاص دادن هدف به فاعل‌های بالقصد نیست و همچنان‌که عقل مفاهیمی را که از صفات کمالیه مخلوقات می‌گیرد با تجرید از محدودیت‌ها و لوازم مادی و امکانی بعنوان صفات ثبوتیه به خدای متعال نسبت می‌دهد.
همچنین حب به خیر و کمال را بعد از تجرید از جهات نقص و امکان برای ذات الهی اثبات می‌کند و آن را علت غائی برای افعالش می‌شمارد و چون همه
صفات ذاتیه الهی عین ذات مقدسش می‌باشند این صفت هم که علت غائی آفرینش و منشا اراده فعلیه بشمار می‌رود عین ذات وی می‌باشد و در نتیجه علت فاعلی و علت غائی برای افعال الهی همان ذات مقدس او خواهد بود.

تعلقات علم و حب الهی



همانگونه که
علم الهی بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به مخلوقاتش که جلوه‌هایی از وجود او هستند با اختلاف مراتب و درجاتشان تعلق می‌گیرد حب الهی هم بالاصاله به ذات مقدس خودش و بالتبع به خیر و کمال مخلوقاتش تعلق می‌گیرد و در میان خود آنها هم اصالت و تبعیت نسبی در محبوبیت و مطلوبیت وجود دارد یعنی حب الهی به مخلوقات در درجه اول به کامل‌ترین آنها که نخستین مخلوق است تعلق می‌گیرد و سپس به سایر مخلوقات الاکمل فالاکمل و حتی در میان مادیات و جسمانیات که تشکیک خاصی ندارند می‌توان وجود کامل‌تر را هدف برای آفرینش ناقص‌تر شمرد و بالعکس جمادات را مقدمه‌ای برای پیدایش نباتات و نباتات را مقدمه‌ای برای پیدایش حیوانات و همه را مقدمه‌ای برای پیدایش انسان به حساب آورد خلق لکم ما فی الارض جمیعا»

و سرانجام حب به انسان کامل را علت غائی برای آفرینش جهان مادی دانست و به این معنی می‌توان گفت که خدای متعال جهان مادی را برای تکامل موجودات جسمانی و رسیدن آنها به خیر و کمال واقعی خودشان آفریده است زیرا هر موجودی که دارای مراحل مختلفی از کمال و نقص است کامل‌ترین مرحله آن اصالت نسبی در محبوبیت و مطلوبیت‌ خواهد داشت ولی لازمه آن این نیست که موجودات ناقص‌تر یا مراحل ناقص‌تر از وجود یک موجود هیچ مرتبه‌ای از مطلوبیت را نداشته باشند.

اهداف طولی



به همین منوال می‌توان اهدافی طولی برای آفرینش نوع انسان در نظر گرفت‌ یعنی هدف نهائی رسیدن به آخرین مراتب کمال و
قرب الهی و بهره‌مندی از عالی‌ترین و پایدارترین فیض و رحمت و رضوان ابدی است و هدف متوسط تحقق عبادت و اطاعت از خدای متعال است که وسیله‌ای برای رسیدن به آن مقام عالی و هدف نهائی محسوب می‌شود و هدف قریب فراهم شدن زمینه‌های مادی و اجتماعی و تحقق شناخت‌های لازم برای انتخاب آزادانه راه راست زندگی و گسترش خداپرستی در جامعه است.
از اینروی در
قرآن کریم بعد از تاکید بر اینکه آفرینش جهان و انسان باطل و بیهوده نیست و دارای هدف حکیمانه می‌باشد.
 

بازگشت

 
از یک سوی هدف از آفرینش جهان را فراهم شدن زمینه آزمایش و انتخاب آزاد برای انسان معرفی کرده است
 
و از سوی دیگر هدف از آفرینش انسان را پرستش خدای متعال قلمداد نموده
 
و سرانجام هدف نهائی را جوار رحمت الهی و بهره‌مندی از فوز و فلاح و سعادت ابدی دانسته است.
 

نتیجه‌گیری


با توجه به آنچه گفته شد می‌توان راه جمعی بین اقوال سه‌گانه یاد شده در نظر گرفت‌ یعنی منظور کسانی که علت غائی را فقط ذات مقدس الهی دانسته‌اند این است که مطلوب ذاتی و بالاصاله برای خدای متعال چیزی جز ذات مقدسش که خیر مطلق و دارای کمالات بی‌نهایت است نمی‌باشد و منظور کسانی که علت غائی را از افعال الهی نفی کرده‌اند این است که داعی زائد بر ذات ندارد و فاعلیت وی از قبیل فاعلیت بالقصد نیست و منظور کسانی که علت غائی و هدف از آفرینش را سود رساندن به مخلوقات یا به کمال رسیدن آنها قلمداد کرده‌اند این است که خواسته‌اند هدف فرعی و تبعی را بیان کنند و حاصل آنکه برای هر یک از دو قول دیگر می‌توان تاویل صحیحی در نظر گرفت که منافاتی با قول مورد قبول نداشته باشد.

نکته‌ای را که باید در پایان این مقاله خاطرنشان کنیم این است که در مباحث
اراده و حکمت و هدف آفرینش تکیه بر جهت ‌خیر و کمال مخلوقات بود و از این جهت ‌سؤالی پدید می‌آید که شرور و نقایص آنها را چگونه باید توجیه کرد؟ پاسخ این سؤال در مقاله خیر و شر در جهان» داده خواهد شد.



۱. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۱.    
۲. ص/سوره۳۸، آیه۲۷.    
۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۶-۱۷.    





چرا خداوند در آفرینش مخلوقات خود انسان را خلق کرده است؟

پاسخ

سؤال از هدف آفرینش انسان دارای دو جنبه است :

 الف ) هدف فاعل ( خداوند ) ، ب ) هدف فعل ( انسان ) . هدف فاعل ( با قدری مسامحه )؛ یعنی ، آنچه خدا را به آفرینش انسان برانگیخت و هدف فعل ؛ یعنی ، آنچه انسان به آن منتهی می شود . هدف فاعل در آفرینش انسان با توجه به مطالب زیر روشن می شود :

 1- خداوند متعال به مقتضای این که خودش واجب الوجود است و وجود او وابسته به چیزی نیست ، هیچ محد ودیتی و نقصی ندارد و همه کمال ها را دارا است ؛ بلکه عین کمال است.

2- از جمله کمالات او فیاض و جواد بودن است

3- هرخیری و کمالی ناشی از وجود است و هر شر و نقصی ناشی از عدم؛ مثلا علم خیر و کمال است و جهل شر و نقص به شمار می آید. قدرت نیز درمقابل عجز و ناتوانی ، یک امر وجودی است . پس معلوم می شود که وجود خیر است و در مقابل آن هر شر و نقصی از عدم است .

4-   با توجه به مقدمه سوم می توان دریافت که فیاض و جواد بودن خداوند با آفریدن و ایجاد کردن محقق می شود .پس لازمه فیاض بودن آفریدن است .

5- این نکته را می توان از راه دیگری نیز بیان کرد و آن این که اگر چیزی امکان ایجاد شدن را داشته باشد و خداوند نیز به عنوان علت فاعلی ، توانای

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها